- партия
- مونث............................................................1. partyقسمت، بخش، دسته، دسته همفکر، حزب، دسته متشکل، جمعیت، مهمانی، بزم، پارتی، متخاصم، طرفدار، طرف، یارو، مهمانی دادن یارفتن............................................................2. group(vt. & n.) گروه، گروه بندی کردن، دسته، انجمن، جمعیت، دسته دسته کردن، جمع شدن............................................................3. batch(n.) مقدار نان در یک پخت، دسته............................................................4. consignment(n.) حمل، ارسال، محموله، مرسوله............................................................5. shipment(n.) حمل، محموله، کالای حمل شده با کشتی............................................................6. part(pl. & vt. & vi. & n.) پاره، بخش، خرد، جزء مرکب چیزی، جزء مساوی، عنصر اصلی، عضو، نقطه، مکان، اسباب یدکی اتومبیل، مقسوم، تفکیک کردن، تفکیک شدن، جدا شدن، جدا کردن، نقش بازگیر، برخه، جزء، قطعه، جداشدن............................................................7. set(past: set ; past participle: set)ـ(v.) مجموعه، نشاندن، دستگاه، دست، دسته، یکدست (ظروف و غیره)، دوره، جهت، سمت، قرار گرفته، واقع شده، لجوج، دقیق، روشن، مصمم، قرار دادن، گذاردن، نهادن، مرتب کردن، چیدن، کار گذاشتن، سوار کردن، جا انداختن، آغاز کردن، مستقر شدن............................................................8. game(v.) بازی، مسابقه، سرگرمی، شکار، جانور شکاری، یک دور بازی، (بصورت جمع) مسابقه های ورزشی، شوخی، دست انداختن، تفریح کردن، اهل حال، سرحال
Русско-персидский словарь. 2009.